جوک سرکاری آبان 92

          Admin 
            بازدید : 54
          یکشنبه 05 آبان 1392
           نظرات (0)
        

زندگی من به دو بخش تقسیم میشه
بخش اولش مهم نیست
بخش دومش هم به کسی مربوط نیست

بقیه در ادامه مطلب ....

مرابه دریچه قلبت کشاندی و در را بستی

در رو باز کن بابا دستم لای دره

خدا می دونه که من فقط تو رو دوست دارم

خدا می دونه که تو تنها عشق منی

خدا می دونه که این اس رو تا حالا واسه چند نفر فرستادم

فقط یه بار بهت می گم دوستت دارم

چون خوب نیست آدم زیاد دروغ بگه

اون صورت مظلومت

اون چشای پراشکت

اون نگاه پرخشمت

منو یاد کسی می اندازه

که توی عروسی غذا گیرش نیومده

دستت رو بذار روی سرت چیزی حس نمی کنی؟

تعجب نکن بعضی از بزها شاخ ندارن

نگاهت همچون باران است و قلبم همچون کویر

و می دانی که کویر بدون باران زنده است

پس برو بمیر

اگه خورشید محو تماشای تو نیست

دلگیر مشو از پشت کوه اومده

ستاد تزریق اعتماد به نفس کاذب

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

هندوانه کاشتیم ، اما کدو برداشتیم

میدونی اسکل یعنی چی؟

گوشیتو برگردون
.
.
.
آهان یعنی همین

اگه همونقدر که واسه

خر کردن من تلاش کردی وقت می گذاشتی

تا الان آدم شده بودی

برچسب ها جوک سرکاری , جوک سرکاری جدید ,

ارسال نظر برای این مطلب